دیشب برای اولین یار بعد از مدتها دوست داشتم زودتر برسم خونه ، با مامان حرف بزنم و برم‌تو تختم، بخوابم!

برای خودم خیلی خیلی عجیبه ،اصلا غریبه.

اصلا حالم داشت از جایی که همیشه دوست داشتم تا دیروقت اونجا باشم(بیرون) به هم میخورد ، خیلی خیلی حال غریبی بود.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها